مؤلف: سیلوَن دو بلیکر، سباستین جرارد
مترجم: علی اکبری، کیمیا صفیپور، ندا عبدزاده .
نوبت چاپ: اول - 1397
تعداد صفحه: 212
فضاهای ساختهشده به دست آدمیان از سرآغاز آفرینش تا امروز، و نیز فضاهای مابین آ نها، ماهیتاً تجسد جهانبینی، ایدئولوژی و ساحات اندیشة آنان و مبتنی بر تفسیرشان از عالم و ارکانی چون زمان، مکان، ازلیت، ابدیت و اسطورههایشان است. در دنیای سنت، مفهوم فضا و ساختارها، نهادها، رفتارها، تجارب و قدرتهای سازندهاش به نحوی تعریف میشد که در راستای امر معنوی قرار میگرفت و نسبت مستقیم با امر اخروی پیدا میکرد. همة آنچه در اهرام مصر، معماری بینالنهرین، معماری بومیان آمریکای جنوبی، معماری شرق دور و معماری ایران میتوان دید، برآمده از همین نگاه معنوی به انسان و سرنوشت اوست. هنر و معماری در راستای امر مقدس، نهتنها در بناهای شاخص و غالبا حکومتی، که در جریان ساخت روزمرة مردم نیز تبلور مییابد و خانههای ساده و معمولی همة اقشار جامعه، ضمن پاسخگویی به عملکردهای مادی موردنیاز، نسبت به امر معنوی نیز بیتفاوت نیستند. آداب ورسوم، ارزشها، اسطورهها، سنن، باورها و مؤلفههای فرهنگی هر مردمان نسبت مستقیم هستیشناختی با دستساختههای آنان دارد. در دنیای صنعتی و تا به امروز نیز، این امر برقرار است و تفاوت، در معنای آن مؤلفهها نهفته است. ازاینرو، میتوان گفت که دستساختههای انسانها راوی سیر زندگانی آنان است. در این میان، نقش معماری در روایت حکایت زندگی انسانها، ازآنجاکه بنای ساختهشده، خود بستر همان زندگی است، قابل ملاحظه است. معماری همواره راوی خواستها، آرزوها، بلندپروازیها، رنجها، شکستها، غمها و شادیهای مردمان در هر کجای عالم بوده است.
خانه عیسی جلالیان یک خانه از مجموعهای بزرگتر میباشد که این خانه، بیرونی ویژه آن مجموعه محسوب میگردد. بدان سبب که این خانه درون یک مجموعه قرار گرفته، دارای خاصیتهای ویژهای میباشد و میتواند رفتار تعاملی خانههای قدیم را ذکر نماید. به همین دلیل مطالعه این خانه میتواند نمونه مناسبی جهت شناخت رفتار همسایگی و تعاملی خانههای شیراز باشد. این خانه از جهت دیگری هم میتواند این مهم را برآورده نماید و آن این که خانه جلالیان در زیر طاق مختاری و در واقع جزئی از یک مجموعه همسایگی است که باز هم میتواند نمونه خوبی برای شناخت کیفیت و کمیت رفتارهای تعاملی خانههای قدیمی شیراز باشد.
خانه خلیلپسند اندرونی مجموعهای بزرگتر است و شامل اندرونی و بیرونی و طویله میباشد. این خانه از طریق هشتی و راهروی ورودی به دیگر مجموعههای وابسته به خود متصل بوده و البته امروز با بستن دربهای ارتباطی به بیرونی و بخش طویله، توانسته یک ارگان مستقل را سامان دهد. در کل، این بنا نمایانگر آن است که بناهای قدیمی چه به صورت مجموعه ای طراحی شده باشند و چه به صورت تکی و مستقل، نمود یک سازمان وابسته در عین مستقل بودهاند. این امرخود بیانگر شیوهی زیست و همنشینی فضاها و کارکردها در گذشته بوده است. در این خانه استقلال فضا و کارکرد، به گونه ای تنظیم شده تا وابستگی و پیوستگی قابلیتهای فضایی- که عامل بروز دلبستگیها بوده- در آن حذف نشود. حد و حدودی که این خانهها خود را با آن تنظیم مینمودند، نشانهای از خویش و خوشاوندی است. چه این خویشاوندی برای یک زندگی و مهمانیهای آن در نظر گرفته شده باشد و چه برای همسایگی سامان یافته باشد.
مؤلف: مریم اختیاری
نوبت چاپ: اول، 1398
تعداد صفحه: 134
این خانه دارای یک خاطرهی فعالیتی و رفتاری است. خاطرهای که شاید الگوی فضایی این خانه را توصیف میکند. البته از این موضوع هم نباید صرفنظر کرد که پایههای فرم فضایی این خانه از رفتار اولیه امینالتجار به عنوان مالک بنا نشأت میگیرد، اما سالهای متمادی برگزاری مراسم، الگوی فضایی آنرا شکلی خاص بخشیده است. این خانه مشتی نمونه خروار است و بیانگر این مطلب است که رفتار زیستی بناها، شکل دهندهی فرم فضایی و یا مکان-رفتاری فضا خواهد بود. مطالعه این خانه از این بابت ویژه و خاص است و لذا پژوهشگران و برداشتکنندگان این خانه تمامی تلاش خود را کردند تا خاطرههای این خانه در اسناد برداشتی و در مطالعات نمود یابد. گرچه جای بسی تأسف است که خیابان جدیدی که امروزه درست از کنار این خانه میگذرد، بافت زندگی در این محل را به هم ریختهاست اما هنوز هم تهمایه و رنگمایههای بنا در سکوتِ زندگی امروزی خود، نماد و نمودهایی را بیان مینماید.
مؤلف: مریم اختیاری
نوبت چاپ: اول، 1398
تعداد صفحه: 110
هر خانه مانند یک کتاب یا فیلم، راوی آشکار زیستی پنهان است. قصه گویا کارگردانی که به اندازه مقدور اثر زندگی را بر خویش نگهداری کرده و امروز بروز میدهد. بهراستی نمی توان به سادگی از روایت خانه آ گاهی یافت، مگر آنکه کارآگاهی زبده در این رابطه گردید و در صورت بنا و مصالح آن، تجربه زندگی خفته در آن را دریافت. این امر ممکن نمیگردد مگر آنکه به راستی دید و تحلیل کرد و پرسید و دانست و فهمید و معنی کرد. بنابراین در این سلسله کتابها، برداشت، نقطه اولیه خوانش داستان است تا بتوان از درگاه آن مفهوم قصه را روایت کرد. به همین دلیل است که نگارندگان کتاب سعی دارند تا از طریقهای ممکن و در حدی که وسع بنا اجازه میدهد، قصه زندگی را به روایت خشت و آجر و سنگ نمایش دهند. لذا بخش اول کتاب اختصاص به تمام یافتههایی دارد که در قالب علم معماری توان گفتارش هست. خانه شفیعی اردکانی نیز گوینده زندگی درون خود است. گوینده این روایت که آیا بنایی میتواند با وجود اینکه چندین سال ساکن ندارد، همچنان برپا باشد و چنین خانهای تا چه حد همچنان بر پای خود استوار میایستد. خانه بدون انسان چه بلایی بر سرش می آید. آیا طبیعت می تواند تا رفع نقصِ بود انسان همراه با بنا بوده و گامهایی او را پیش برد.
با بررسی شیوهی زندگی در این بنا، درمییابیم که فضاهای خانههای قدیمی گسترهی وسیعتری از رفتارهای درخور انسانی را در خود جای میدهد و این امکان را دارد که طیف بیشتری از نیازها و خواستها را درخود جای دهد. به طور مثال برای ارتباط انسان با طبیعت در این خانهها، شاید دایرهی وسیعتری از رفتارها همچون تماشای طبیعت از فضای بسته، تماشا و برخورداری از هوا و نسیم طبیعت از فضای بسته، دیدن باران و درک بو و طراوت آن از فضای نیمه بسته، قرارگیری در فضای طبیعت به شکل های متفاوت و ... ممکن میگردد. به همین دلیل شاید خانههای قدیمی،گسترهی معارف رفتاری انسانی بیشتر و غنیتری را در خود جای داده است. بدین لحاظ همچون دایرهالمعارفی است که درک ادبیات عمیقتری را برای انسان ممکن کرده، تقربیا تمام نیازهای زندگی را به دقت شناخته و در خود بروز داده است. به همین دلیل به مکان غنیتری تبدیل شده است.
مؤلف: رضا جعفریها، میترا امامقلی، پرستو معظمیگودرزی، مهسا معروفی
نوبت چاپ: اول – 1397
تعداد صفحه: 120
کمبود منابع علمی در زمینه شناخت، تحلیل و طراحی معماری روستایی مشهود است. کتاب حاضر، نتیجه کار و پژوهش نگارندگان طی دو نیمسال تحصیلی و در زمینه دو درس روستا 1 و 2 است. روستای مورد مطالعه، روستای «هیر » نام دارد که در شمال استان قزوین و در منطقه الموت غربی واقع شدهاست. قابلیتهای موجود در ابعاد مختلف روستا، ترغیبکننده تألیف کتابی مرتبط با این روستا بود. در این راستا، با شناخت جزئیات مرتبط با محیطهای طبیعی، انسانی و کالبدی روستا، کمبودها و نیازها در زمینه توسعه، اصلاح معابر و کاربریهای مورد نیاز، مورد شناسایی قرار گرفت و طراحی پیشنهادی ارائه گردید. پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات کیفی است که در آن از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است.
نویسنده: اسپاهیچ اومر
مترجم: میترا غفوریان، علی دلزنده، سیدمصطفی زرآبادی
نوبت چاپ: اول - 1398
تعداد صفحه: 236
یکی از عوامل سرگردانی معماری دورهی معاصر، رویکردهای متکثر غرب در برخورد با معرفتشناسی معیارها و روشهای انسانی میباشد؛ که اغلب، حتی در دنیای اسلام موجب تردید و عدم بازتعریف بنیانهای فکری گردیدهاست. در حالی که تکیه بر ارزشهای ثابت و تقویت قدرت تخیل، گزینش و تشخیص جوهره زندگی با معیارهای معرفتشناسانه ثابت و جهانشمول، راهکاری است که از آن بهعنوان حکمت یاد میشود. آنچه هنرمند معمار در کار هنری خود انجام میدهد، فهم حکیمانه انسانی و درک نیازها و ظرفیتهای فضا( صناعت) است. بر این اساس، معماری را میتوان شامل فهم حکمت و قدرت صناعت دانست. معمار هنرمند به دنبال حقیقت زندگی است. هدف کار او مجسمهسازی نیست، بلکه ارائه مطلوبترین شرایط زندگی برای انسان است. از همین نگاه، برای هر معمار شناسایی موجودیت انسان و ظرفیتهای عالم ضروری مینماید. همچنین در جوامع دینی این اعتقاد وجود دارد که انسان دارای یک صورت زمینی آشکار و یک سیرت الهی پنهان است که این دو بر یکدیگر منطبق و غیرقابل تفکیکاند. در نگاهی عمیقتر، دو جنبهی کالبدی و روحی یا ظاهری و باطنی میباشد. ساحت کالبدی وی بیشتر جنبه گیاهی و حیوانی انسان و ویژگیهای کمی آنرا دربرمیگیرد. در حالی که جایگاه انسانی، چیزی بیش از کالبد و ظاهر است که ابتدا بالقوه بوده و بهتدریج متجلّی گردیده و بخش اصلی هویت و شخصیت نمودار میگردد.